داستان زندگی 2 گــــــربه ...
اوایل زندگی عاشقانه ای داشتند:
اولین بچشون به دنیا اومد:
دومی هم به دنیا اومد:
اولین قدمهای بچه هاشون:
پدر این خانواده به سختی کار میکرد:
و مادر دنبال خوشگذرونی خودش بود:
بچـــــه ها بدون مراقبت بزرگ شدند و بچه های بدی از آب در اومدند:
یکیشون تروریست شد:
یکی دیگه همش تو کلوب شبانه بود:
کوچکترینشون تصمیم به خودکشی گرفت:
وقتی پدرشون فهمید سکته کرد:
مادرشون هم عقلش رو از دست داد و دیوونه شد:
:: بازدید از این مطلب : 939
|
امتیاز مطلب : 189
|
تعداد امتیازدهندگان : 63
|
مجموع امتیاز : 63